| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
در عصر تلگرام، چگونه بیزنسی پرسود داشته باشیم؟
وارد عصر تلگرام شدهایم. عصر تلگرام یعنی که قبلا مدیرعامل یک شرکت فقط در برابر هیاتمدیره و مجمع پاسخگو بود. ولی الان به افکار عمومی هم باید پاسخگو باشد. عصر تلگرام یعنی اینکه همه چیز در رصد و نگاه همه هست. واکنشی که جامعه در مقابل فیشهای حقوقی نشان داد، در شرایطی بود که بسیاری از این پرداختها وفق قانون بود؛ ولی در مقابل دیدگاه افکار عمومی مشروعیت نداشت. از این رو مشروعیت افکار عمومی در فرهنگ تلگرام، بر قانون، غالب شد و قانون، متناسب با خواسته افکار عمومی با فوریت اصلاح شد. فقط فرهنگ تلگرام در حوزه دیدهبانی نیست که در قالب آن، همه چیز در رصد و نگاه باشد. در حوزه اقتصاد هم این اتفاق افتاده است. در حقیقت جامعه جدیدی متولد شده است.
هماکنون بسیاری از کسبوکارها را شاهد هستیم که بر بستر تلگرام شکل گرفته است و با استقبال قابل توجه مشتریان مواجه شده است. این کسبوکارها به واسطه حذف برخی موارد هزینهزا در کسبوکار نظیر هزینه مغازهداری و… محصول یا خدمات را به شکل بسیار ارزانتری در اختیار مخاطب قرار میدهند و همین باعث میشود بسیاری از کسبکارهای سنتی با رکود مواجه شوند و نتوانند محصولات خود را به شکل سابق، بفروشند. در واقع، اینترنت، به صورت اعم و تلگرام به صورت اخص، شرایط بسیار سنتی کسبوکار را دارد در ابعادی بسیار قابل توجه، متحول میکند.
تلگرام در حوزه بیزنس این پیام را دارد منتقل میکند که هر کارخانهای برای فروش کالایش بهتر است که یک کانال در تلگرام داشته باشد و این به معنای نابودی نمایندگی است. عصر نمایندگی در ایران دارد آخرین نفسهایش را میکشد و ما در این حوزه به پایان نزدیکتریم تا به آغاز. شرکتهایی که برای فروش همچنان به سبک کهنه و قرون وسطایی تکیه دارند، که به عنوان نماد بیزنس در فناوری موج دوم شناخته میشوند، دارند فروش را به فضای مجازی واگذار میکنند.
تلگرام بخشی از تغییرات اقتصادی را در ایران دارد نمایندگی میکند و نماد کامل تغییرات نیست.
تلگرام بخشی از تغییراتی است که اتفاق افتاده است. در واقع، با سقوط قیمت نفت، اقتصاد ایران به فاز جدیدی وارد شد و در واقع، سقوط قیمت نفت ورود به فناوری موج چهارم را تسریع کرد. در این میان، بعضی از بخشها در ایران برای اینکه خودشان را با این شرایط تطبیق دهند، حداقل به چهار سال زمان نیاز دارند. به عنوان مثال، کسی که وارد بخش مسکن میشود، فرضا به عنوان آغاز سرمایهگذاری در این بخش تا خروج از آن، که فروش واحد باشد، به یک دوره زمانی حدود سه تا چهارساله نیاز دارد و این در شرایطی است که دامنه تغییرات میطلبد که واکنشها به تغییرات، آنی باشد و بخش مسکن که به چهار سال زمان نیاز دارد، از قافله زمانه عقب مانده و هزینهاش را دارد پرداخت میکند.
بانکها هم برای اینکه خودشان را با تغییرات سازگار کنند به چهار سال زمان نیاز دارند. چون بسیاری از سپردههای بانکها پنجساله است.
به این یفزایید سپردههای دوساله، سهساله، چهارساله و بسیاری از وامها را که طویلالمدت است. بانکها در ایران بهطور میانگین برای اینکه خودشان را با حادثهای که امروز اتفاق افتاده، تطبیق دهند به چهار سال زمان نیاز دارند و دو بخشی که به شدت از سرعت تغییرات اجتماعی عقب ماندهاند، بخش مسکن و بانکها هستند.
به این دلیل که طبیعت هر دو بخش، کند است و تغییرات را بعد از چهار سال میتواند جذب کند. این در حالی است که فرهنگ تلگرام، واکنش آنی طلب میکند. بنابراین پیامی که از درون این حرکت شنیده میشود این است که بیزنس در ایران بهتر است که سراغ کارهای دیربازده نرود. کارهای دیربازده بهخصوص اگر در ایران بخواهد در زمان طولانیتری نسبت به عرف جهانی انجام گیرد، محکوم به شکست از سرعت تکنولوژی میشود. فرهنگ موج چهارم بر سرعت شگفتانگیز در هر کاری تاکید دارد.
بنابراین سرمایهگذاریهایی که فاقد سرعت لازم باشند، توصیه نمیشود و بازگشت سرمایه اگر به زمان غیرمتعارف نیاز داشته باشد، از توجیه اقتصادی میافتد. صریحترین مثالش این است که در ایران در بخش انرژی، مزیت نسبی وجود دارد، اما طول عمر سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران، حداقل چهار برابر طول عمر متعارف دنیاست و همین باعث شده سهم آن امروزه در بخش انرژی غیرمتعارف شود. یعنی ما در بخش انرژی مزیت نسبی داریم مشروط به اینکه بهرهوری زمانی را متناسب با جهان داشته باشیم. در واقع باید به این نکته توجه کرد که مزیت نسبی در این نیست که پروژهای که احداثش نیاز به یک سال و نیم زمان دارد، ما این را در شش سال احداث کنیم و باز هم توجیه اقتصادی داشته باشد. در این شرایط، آن پروژه که احتمال موفقیتش بالا بوده، به ورشکستگی میرسد
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
چرا رشد اقتصادی را حس نمیکنیم ؟
دکتر محمد حسن ادیب
سقوط قیمت نفت باعث کوچک شدن اقتصاد به میزان 165 میلیارد دلار شده است، 165 میلیارد دلار معادل حقوق 28 میلیون کارمند است که ماهانه 2 میلیون تومان برای 12 ماه دریافت کنند، سقوط قیمت نفت باعث کوچک شدن اقتصاد شده است ،کوچک شدن اقتصاد ناشی از سقوط قیمت نفت ، باعث میشود تا عرضه و تقاضا با هم کاهش یابد
وقتی قیمت نفت سقوط کند و اقتصاد کوچک شود نقدینگی خیلی بیشتر از نیاز اقتصاد است .نقدینگی مازاد ، یا با تورم خنثی میشود یا با کاهش سرعت گردش نقدینگی ، آمار بهمن ماه شبکه بانکی نشان می دهد نسبت سپرده به تسهیلات ( تسهیلات منهای سود آتی ، معوقات و وام های تمدیدی و غیر قابل وصول ) 30 درصد است که گواه آن است که 70 درصد سپرده ها از چرخه اقتصاد خارج شده است و در اقتصاد گردش ندارد نقدینگی در جریان که گردش دارد 361 هزار میلیارد تومان است و نه 1200 هزار میلیارد تومان
مطالب فوق نشان می دهد بانکها کوچک شده اند کوچک شدن بانکها به کاهش تقاضا می انجامد، کاهش تقاضا به مهار تورم انجامیده است
به سبب غیر ممکن شدن ادامه تولید غیر رقابتی، صنعت به شدت کوچک شده است، کوچک شدن صنعت باعث شده تا بخش صنعت نتواند در سطح گذشته در اقتصاد تقاضا ایجاد کند
80 درصد آب های زیر زمینی مصرف شده این روند باعث کاهش تولید کشاورزی شده و در مجموع اقتصاد روستاها کوچک شده است کوچک شدن اقتصاد روستائی باعث کاهش تقاضا در روستاها شده است
در مجموع کوچک شدن دولت و اقتصاد متکی به دولت به سبب سقوط قیمت نفت، کوچک شدن بانکها به سبب از گردش خارج شدن 70 درصد از سپرده ها ، کوچک شدن بخش صنعت به سبب ضعف رقابت پذیری و کوچک شدن اقتصاد روستائی به سبب کاهش تولید ناشی از مصرف 80 درصد از آب های زیرزمینی ، تقاضای کل را در اقتصاد کاهش داده و تورم را در بقیه بخش ها مهار کرده است
74 درصد عامل ایجاد تورم در یکسال گذشته غذا ، اجاره و درمان است
اضافه تقاضا (تورم ) از ناحیه سه بخش ایجاد است ؛ تورم در بخش های دیگر مهار شده است
5 میلیون نفر حقوق بگیر بخش عمومی وجود دارد که سالانه حقوق آنها بوسیله دولت افزایش می یابد، افزایش حدود 12 درصدی حقوق با افزایش تورم به میزان 12 درصد، خنثی میشود یکی از عوامل اصلی تورم در بخش غذا ، اجاره و درمان ، افزایش حقوق سالانه بوسیله دولت است
عده ای با سود ناشی از سپرده زندگی می کنند لذا سودی که بانکها به سپرده پرداخت می کنند تقاضا را برای غذا ، درمان و اجاره بالا می برد
روزانه 3.5 میلیون بشکه انرژی در کشور با دلار 1500 تومان توزیع میشود اگر یارانه انرژی حذف شود قبوض پرداختی یک خانواده متوسط از 250 هزار تومان در ماه به 750 هزار تومان افزایش می یابد و در این حالت تقاضا برای کالاهای غیر انرژی بر به شدت کاهش می یابد ، لذا یارانه انرژی به ایجاد تقاضا در اقتصاد می انجامد
یارانه نقدی نیز تقاضا برای غذا ، درمان و اجاره را تحریک می کند
56 درصد غذا وارداتی است ،طی یکسال گذشته ، ارز مبادله ای 6 درصد و مواد غذائی در بازار جهانی 7 درصد افزایش قیمت داشته است، در عین حال ارز مبادله ای برخی از اقلام غذائی ای به ارز آزاد تبدیل شده است، در مجموع تورم در بخش غذا به حرکت ارز دولتی به سمت ارز آزاد و تورم جهانی مربوط میشود
بخشی از تورم بخش درمان به افزایش 7 درصدی ارز مبادله ای و بخشی دیگر به تزریق 19 هزار میلیارد تومان منابع به بخش درمان بوسیله تامین اجتماعی و 21 هزار میلیارد تومان بوسیله دولت مربوط میشود دولت و تامین اجتماعی تقاضا در این بخش را تحریک می کنند
وزن بالای اجاره خانه در تورم، با وجود کاهش 30 درصدی قیمت مسکن و نصف شدن معاملات واحد های مسکونی، به اضافه تقاضا در این بخش مربوط میشود ، در این بخش فزونی تقاضا نسبت به عرضه حرف اول را می زند ، سالانه 700 هزار ازدواج جدید رخ می دهد اما به این نسبت واحد مسکونی مناسب زوج های جوان افزایش نمی یابد، در کنار آن ، سه برابر شدن قیمت مسکن در سال 91 تقاضا برای خرید واحد های مسکونی را کاهش و تقاضا برای اجاره را بالا برده است.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool